پری درخت انجیر

ساخت وبلاگ

امکانات وب


بزرگترين مرجع کد آهنگ

RiXi.Blogfa.Com

-->-->-->
Untitled Document -->-->-->
دریافت کد خوش آمدگویی
-->-->-->
[hr]
روزي يك پري كه در درخت انجير خانه داشت به لستر ارزويي جادويي پيشنهاد كرد تا هرچه ميخواهد ارزو كند
لستر ارزو كرد علاوه بر اين ارزو دو ارزوي ديگر داشته باشد
وبا زيركي بجاي يك ارزو صاحب سه ارزو شد
بعد با هريك از اين سه،سه ارزوي ديگر درخواست كرد و بنابراين مالك نه ارزوي ديگر هم شد
انگاه با زرنگي تمام با هر يك از دوازده ارزو سه ارزوي تازه طلب كرد
كه ميشود چهل وشش تا
خلاصه با هر ارزوي تازه ارزوهاي بيشتري كرد
تا سرانجام مالك پنج ميليارد و هفت ميليون وهجده هزار و سي و چهار ارزو شد
انوقت ارزوهايش را كنار هم روي زمين چيد
و اواز خواند و پاي كوبيد و ....بعد نشست و باز ارزو كرد...بيشتر و بيشتر وبيشتر
و ارزوها روي هم تلنبار شد
در حالي كه مردم لبخند ميزدند ميگريستند عشق مي ورزيدند و حركت ميكردند
لستر ميان ارزوهايش كه چون كوه از دور وبرش بالا رفته بود نشسته بود
ميشمرد و ميشمرد و ميشمرد و هي پيرتر و پيرتر ميشد
تا سرانجام يكشب....وقتي به سراغش رفتند....او را ديدند كه ميان انبوهي از ارزوها مرده است
ارزوهايش را كه شمردند معلوم شد حتي يك ارزو كم و كسر ندارد
همگي تر وتازه
بياييد...بياييد...از اين ارزوها برداريد
و...به لستر بيانديشيد كه....در دنياي سيب و دوستي و زندگي تمام ارزوهايش را بخاطر ارزوي بيشتر تباه كرد
 
 
 
 
 
عاشقانه های من با تو...
ما را در سایت عاشقانه های من با تو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : پریسان parisan بازدید : 210 تاريخ : جمعه 26 خرداد 1391 ساعت: 21:22